دانشگاه شاهد
نشریه علمی راهبردهای بازرگانی
2345-220X
2345-4768
15
12
2020
09
26
بررسی اثر بازاریابی رابطهای مؤسسات خیریه بر واکنشهای رفتاری خیرین (مورد مطالعه: کمیته امداد امام خمینی شهرستان ایلام)
1
16
FA
عظیم
زارعی
0000-0002-0339-4020
a_zarei@semnan.ac.ir
وحید
شرفی
vahidsh282@gmail.com
فاطمه
ملکی
f_maleki72@yahoo.com
10.22070/cs.2019.15.12.1
هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی تعاملی نقش بازاریابی رابطهای موسسات خیریه بر واکنشهای رفتاری خیرین میباشد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری اطلاعات تحقیق، توصیفی-پیمایشی میباشد. جامعه آماری تحقیق شامل خیرین و حامیان کمیته امداد امام خمینی (ره) شهرستان ایلام هستند که باتوجه به نامحدود بودن جامعه آماری تعداد 384 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش نمونهگیری در این تحقیق نمونهگیری در دسترس است. ابزار گردآوری اطلاعات نیز پرسشنامه میباشد که روایی و پایایی آن تائید شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار ویژوال پی ال اس استفاده شده است. نتایج نشان میدهند که بازاریابی رابطهای در موسسات خیریه بر اعتماد و تعهد خیرین تاثیر مثبت و معناداری دارد، اعتماد خیرین به موسسات خیریه بر تعهد آنها دارای تاثیر مثبت و معناداری میباشد، تعهد خیرین به موسسات خیریه بر تبلیغات دهان به دهان مثبت و اهدای کمک تاثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین باورهای مذهبی بر رابطه بین تعهد خیرین و اهدای کمک از سوی آنها نقش تعدیلگر دارد.
بازاریابی رابطه ای,اعتماد,تعهد,واکنشهای رفتاری,باورهای مذهبی,تبلیغات دهان به دهان مثبت,اهدای کمک
https://cs.shahed.ac.ir/article_2397.html
https://cs.shahed.ac.ir/article_2397_a57a21a79022bbe8dd1fcbd762884c13.pdf
دانشگاه شاهد
نشریه علمی راهبردهای بازرگانی
2345-220X
2345-4768
15
12
2020
09
26
شناسایی عوامل مؤثر بر پذیرش تبلیغات دهانبهدهان الکترونیک در اینستاگرام
17
30
FA
عباس
عباسی
دانشگاه شیراز
aabbasi@shirazu.ac.ir
ابوالقاسم
ابراهیمی
دانشگاه شیراز
aebrahimi@shirazu.ac.ir
جمال
بیگی
دانشگاه شیراز
jamalbeygi@yahoo.com
10.22070/cs.2019.15.12.17
امروزه افراد برای تصمیمگیریهای خود راجع به خرید کالاها یا استفاده از خدمات به اطلاعاتی که از ارتباطات دهانبهدهان به دست میآورند، اعتماد بیشتری دارند. از طرفی با توجه به گسترش فضای مجازی در بین افراد و استفاده روز افزون آن در بین افراد جامعه، این تبلیغات بیشتر در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، انتشار مییابد. با این وجود، اما همهی این تبلیغات نوع تبلیغات مورد پذیرش مخاطبان قرار نمیگیرد لذا هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل مؤثر بر پذیرش تبلیغات دهان به دهان الکترونیک در شبکهی اجتماعی اینستاگرام میباشد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف از نوع پژوهش کاربردی است. همچنین این پژوهش از نظر روش اجراء نوع اکتشافی است؛ زیرا و رابطه بین متغیرهای مختلف را کشف و تعیین میکند. در این پژوهش برای ساخت مدل از روش تحلیل محتوی کیفی جهتدار که ازجمله روشهای کیفی است، استفاده شده است. در این روش از مدل الگوی پیشنهادی دارای7 بعد و 38 شاخص است. که ابعاد مدل پژوهش عبارتند از: کیفیت تبلیغات دهانبهدهان الکترونیک، اعتبار تبلیغات دهانبهدهان الکترونیک، ویژگیهای ظاهری، عوامل موقعیتی، ویژگیهای فردی دریافتکنندهی تبلیغات دهانبهدهان الکترونیک، کمیت پیام تبلیغاتی و عوامل اجتماعی.
تبلیغات دهان به دهان الکترونیک,تحلیل محتوی کیفی,شبکههای اجتماعی
https://cs.shahed.ac.ir/article_2399.html
https://cs.shahed.ac.ir/article_2399_73a85f8a5b494e879ccc5a3e71e8323f.pdf
دانشگاه شاهد
نشریه علمی راهبردهای بازرگانی
2345-220X
2345-4768
15
12
2020
09
26
تاثیر مدیریت ارتباط با مشتری بر بهبود فرآیندهای داخلی، رضایت مشتریان و سودآوری (مورد مطالعه: شعب سازمان تامین اجتماعی اصفهان)
31
48
FA
مجید
محمدشفیعی
0000-0002-2222-6006
دانشگاه اصفهان
m.shafiee@ase.ui.ac.ir
محسن
سیفی
دانشگاه اصفهان
mohsen.seify@ase.ui.ac.ir
مرجان
محمدی
دانشگاه اصفهان
marjan.mohamadi89@yahoo.com
10.22070/cs.2019.15.12.31
هدف این پژوهش، شناسایی و مدل سازی مهمترین عوامل درون سازمانی و برون سازمانی در پیاده سازی موفق سیستم مدیریت ارتباط با مشتری در سازمان تامین اجتماعی و تاثیر آن بر بهبود فرآیندهای داخلی سازمان از یک سو و رضایت مشتریان و سودآوری از سوی دیگر است. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران و کارشناسان ارشد سازمان تامین اجتماعی استان اصفهان میباشد که از بین آنها 285 نفر به روش تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته با 40 گویه استفاده گردید که اعتبار آن با روایی محتوا از نوع صوری و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ 77/0 تایید گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه های پژوهش از رویکرد معادلات ساختاری و از نرم افزارهای SPSS22 و AMOS22 استفاده شد و مقادیر برازش (از جمله CMIN/df = 3.21, CFI = .92, RMSEA = .069)، حاکی از تایید مدل پژوهش بود. نتایج پژوهش ضمن شناسایی مهمترین عوامل موثر در پیاده سازی مدیریت ارتباط با مشتری، نشان داد که اجرای اثربخش مدیریت ارتباط با مشتری بر بهبود فرآیندهای داخلی سازمان، سودآوری و رضایت مشتریان آن تاثیر مثبت دارد.
مدیریت ارتباط با مشتری,سازمان تامین اجتماعی,فرآیندهای داخلی,رضایت مشتریان,سودآوری
https://cs.shahed.ac.ir/article_2401.html
https://cs.shahed.ac.ir/article_2401_35703efa0d96e1ada2dfbd731fcf0681.pdf
دانشگاه شاهد
نشریه علمی راهبردهای بازرگانی
2345-220X
2345-4768
15
12
2020
09
26
بررسی تأثیر استراتژیهای بازاریابی بر عملکرد بازاریابی شرکتهای صنایع پوشاک و ساختمانی در شرایط رکود اقتصادی
49
65
FA
اسماعیل
ملک اخلاق
دانشگاه گیلان
malekakhlagh@guilan.ac.ir
سید رضا
میرعسکری
دانشگاه گیلان
rmiraskari@guilan.ac.ir
محدثه
امین
دانشگاه گیلان
mohades.amin68@gmail.com
10.22070/cs.2019.15.12.49
محیط کسب و کار امروز بسیار پیچیده و پویا بوده و این امر زمانی پیچیدهتر خواهد شد که رکود اقتصادی نیز بر شرایط اقتصادی کشور حاکم و بخشهای تولیدی و خدماتی را فرا گرفته باشد. در چنین شرایطی که شرکتها با رکود نیز همراه هستند، اتخاذ استراتژیهای بازاریابی به عنوان فرآیندی که به شرکت اجازه میدهد تا با تمرکز منابع بر روی فرصتهای بهینه به اهداف افزایش فروش و مزیت رقابتی پایدار دست یابد کارساز بوده و میتواند شرکتها را در بهبود مستمر عملکردشان یاری رسانده و با شرایط پویای بازار رقابتی همگام نماید. از جمله صنایعی که امروزه دارای چنین وضعیت پیچیدهای هستند، دو صنعت پوشاک و ساختمانِ کشور هستند؛ به طوری که با کاهش تقاضا مواجهاند و نیازمند اتخاذ استراتژیهای بازاریابی مناسبی هستند. لذا اهداف پژوهش بررسی تأثیر استراتژیهای بازاریابی بر عملکرد بازاریابی شرکتهای صنایع پوشاک و ساختمانی و رتبهبندی آنها در شرایط رکود اقتصادی در نظر گرفته شد. برای دستیابی به هدف پژوهش علاوه بر مطالعات کتابخانهای ، مطالعات میدانی صورت گرفت و پرسشنامهای با 27 سؤال تدوین و پس از تأیید روایی محتوا، میان مدیران ارشد ، تولید ، بازاریابی و تحقیقوتوسعه 9 شرکت تولیدی پوشاک و 20 شرکت در صنعت ساختمان بهروش نمونهگیری قضاوتی هدفمند توزیع گردید و بعد از گردآوری، پایایی پرسشنامه نیز با آلفا کرونباخ بالاتر از 7/0، به لحاظ علمی پذیرفته شد. دادهها با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری، مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد مقادیر شاخصهای برازش مدل مناسب بوده و نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داد که دو استراتژی بازاریابی تفکیکی و تمرکزی بر عملکرد بازاریابی شرکتها تأثیر مثبت و معناداری میگذارند؛ اما تأثیر استراتژی بازاریابی یکسان بر عملکرد بازار شرکتها منفی بود. همچنین نتایج آزمون فریدمن نشان داد استراتژی بازاریابی تفکیکی در هر دو صنعت، در رتبه اول قرار گرفتند.
استراتژی بازاریابی,عملکرد بازاریابی,رکود اقتصادی,صنعت ساختمان,صنعت پوشاک
https://cs.shahed.ac.ir/article_2403.html
https://cs.shahed.ac.ir/article_2403_c1470761a5a586d42af9b56dad3ef9a3.pdf
دانشگاه شاهد
نشریه علمی راهبردهای بازرگانی
2345-220X
2345-4768
15
12
2020
09
26
بررسی ساختار و تدوین الگوی انتخاب بازارهای صادراتی ایران؛ مطالعه موردی محصولات کیوی، سیب و انگور
66
76
FA
حامد
رفیعی
دانشگاه تهران
hamedrafiee@ut.ac.ir
سید شهاب
میرباقری
دانشگاه تهران
sh.mirbaghery@ut.ac.ir
حامد
اکبرپور
دانشگاه تهران
akbarpoor_hamed@ut.ac.ir
الهام
جلیلی
دانشگاه آزاد واحد کرج
10.22070/cs.2019.15.12.66
یکی از استراتژیهای مهم در توسعه اقتصاد کشور، توسعه صادرات غیرنفتی است. در راستای افزایش سیاست صادرات غیرنفتی،شناخت اولویتهای تولیدات داخلی که شرایط لازم جهت نفوذ در بازارهای جهانی را دارا باشند، امری ضروری به نظر میرسد. در این مطالعه به بررسی ساختار بازار جهانی سه محصول سیب، انگور و کیوی و قدرت بازاری ایران در کشورهای هدف نسبت به رقبا با استفاده از شاخص هرفیندال- هیرشمن و همچنین اولویتبندی کشورهای هدف ایران بر اساس برآورد شاخصهای تداوم بازاری، میانگین قیمت دلاری، میانگین سهم وارداتی کشور هدف، ضریب نوسان قیمت دلاری و ضریب نوسان سهم وارداتی کشور هدف با استفاده از رهیافت تاکسونومی عددی پرداختهشده است. نتایج اولویتبندی کشورهای هدف ایران برای محصول سیب نشان میدهد که کشورهای امارات، ترکمنستان و عربستان در اولویت اول تا سوم قرار دارند. میانگین سهم وارداتی آنها به ترتیب برابر با 62/15، 72/11و 75/6 میباشد. ساختار بازار جهانی سیب، انگور و کیوی بیانگر این مطلب است ساختار بازار این سه محصول طی دوره 2001 تا 2014 به ترتیب انحصار چند جانبه باز، بین انحصار چند جانبه باز و انحصار چند جانبه بسته و انحصار چند جانبه بسته میباشد. با توجه به نتایج اولویتبندی کشورهای هدف برای هر سه محصول مختلف پیشنهاد میشود با استفاده از تفاهمنامههای ترجیحی و دوطرفه اقدام به بازاریابی این سه محصول در کشورهای اولویتبندی شده گردد تا شرایط لازم برای تغییر الگوی صادراتی و رسیدن به الگوی پیشنهادی مهیا شود.
ساختار بازار,تاکسونومی عددی,شاخص هرفیندال- هیرشمن
https://cs.shahed.ac.ir/article_2406.html
https://cs.shahed.ac.ir/article_2406_09681cdef036e0d0c53f17393bd627a2.pdf
دانشگاه شاهد
نشریه علمی راهبردهای بازرگانی
2345-220X
2345-4768
15
12
2020
09
26
مدلسازی عوامل بروز رفتار غیرکارکردی مشتریان نمایندگیهای شرکتهای خودروسازی ایران-خودرو و سایپا در کلانشهر اهواز
77
92
FA
مهدی
نداف
دانشگاه شهید چمران اهواز
mahdi.nadaf@gmail.com
شهناز
نخیلی کوتی
دانشگاه شهید چمران اهواز
stardom90@yahoo.com
ادریس
محمودی
دانشگاه شهید چمران اهواز
e.daneshjou@yahoo.com
10.22070/cs.2019.15.12.77
شواهد مبتنی بر ادبیات پژوهش نشان میدهد مشتریان در طی فرایند مبادله، به شیوهای مطلوب و کارکردی رفتار میکنند، اما گاهی، مشتریان رفتارهای غیرکارکردی از خود بروز میدهند و به این ترتیب مشکلاتی را برای سازمانها، کارکنان و حتی دیگر مشتریان به وجود میآورند. رفتار غیر کارکردی مشتریان متاثر از عوامل مختلفی است. با توجه به نقش و اهمیت مشتری در بقای سازمان، مدیران نیازمند درک اهمیت این عوامل هستند. . از آنجا که مطالعات معدودی این جنبه از رفتار مشتریان را مورد توجه قرار دادهاند، در نتیجه هدف تحقیق حاضر، سنجش میزان تاثیر عوامل موثر بر بروز رفتارهای غیرکارکردی مشتریان است. نمونه آماری تحقیق، مشتریان نمایندگیهای خدمات پس از فروش شرکتهای خودروسازی (ایران خودرو و سایپا) در کلانشهر اهواز است. دادههای گردآوری شده از 385 پرسشنامه قابل بررسی با کمک روش معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار PLS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج آزمونهای آماری نشان داد، هر سه عامل شناسایی شده شامل آشفتگی فضای ارائه خدمات، نارضایتی از خدمات و خصوصیت اشکالتراشی بر بروز رفتار غیرکارکردی مشتری به طور مستقیم تأثیر گذار هستند.
رفتار غیرکارکردی مشتری,نارضایتی از خدمات,خصوصیت اشکالتراشی,آشفتگی فضای ارائه خدمات
https://cs.shahed.ac.ir/article_2407.html
https://cs.shahed.ac.ir/article_2407_139c25fcda4ea00325417a988a8c3995.pdf
دانشگاه شاهد
نشریه علمی راهبردهای بازرگانی
2345-220X
2345-4768
15
12
2020
09
26
بررسی تاثیر گرایش کارآفرینانه بر توان صادراتی شرکتهای کوچک و متوسط با میانجیگری قابلیت یادگیری سازمانی و عملکرد نوآوری
93
108
FA
داود
فیض
دانشگاه سمنان
feiz1353@gmail.com
عاطفه
شعبانی
دانشگاه سمنان
feiz1353@gmail.com
10.22070/cs.2019.15.12.93
در دنیای کنونی توسعهی صادرات تنها به افزایش درآمد ارزی از طریق صادرت کالا و خدمات محدود نمیشود بلکه نقش مهمتری را به عنوان یک استراتژی رشد و حتی توسعه اقتصادی در جهان به عهده دارد. از اینرو اینکه چطور میتوان یک صادرکننده موفق بود، روز به روز اهمیت بیشتری یافت. هدف اصلی در این پژوهش مطالعه تأثیر گرایش کارآفرینانه بر توان صادراتی از طریق بررسی نقش میانجیگری یادگیری سازمانی و عملکرد نوآوری در شرکتهای صادراتی کوچک و متوسط بوده است. هدف این تحقیق از نوع کاربردی و روش انجام آن توصیفی همبستگی است. جامعه آماری از 1000 شرکت کوچک و متوسط، فعال در بخش صادرات و عضو پایگاه اطلاع رسانی صنایع کوچک و متوسط تشکیل شده است. با توجه به جامعه آماری به کمک جدول مورگان حجم نمونه 278 به دست آمد و درنهایت با نمونهگیری خوشهای، 305 پرسشنامه بهصورت الکترونیکی جمعآوری گردید. پایایی ابزار تحقیق بهوسیله بررسی سازگاری درونی و روایی آن از طریق روایی همگرا و واگرا موردسنجش و تأیید قرار گرفت. بررسی فرضیات تحقیق نیز در قالب مدلیابی معادلات ساختاری و به کمک نرمافزار لیزرل انجام شد. برای جمع آوری اطلاعات از سه پرسشنامه استاندارد گرایش کارآفرینانه، قابلیت یادگیری سازمانی و عملکرد نوآوری استفاده گردید و توان صادراتی نیز هماهنگ با ادبیات این حوزه به عنوان سهم صادرات در کل فروش هر شرکت در نظر گرفته شد. در سطح اطمینان 05/0 نتایج آزمون فرضیههای تحقیق ضمن تأیید تأثیر گرایش کارآفرینانه بر توان صادراتی نشان داد علاوه بر اینکه گرایش کارآفرینانه به صورت مستقیم موجب افزایش توان صادراتی شرکتها میشود؛ میتواند به صورت غیرمستقیم و از طریق دو متغیر میانجی عملکرد نوآوری و قابلیت یادگیری سازمانی نیازها و خواستههای پنهان و بیان نشدهی مشتریان در بازارهای جهانی را شناسایی کرده و بر این اساس توان صادراتی شرکتها را افزایش دهد.
گرایش کارآفرینانه,توان صادراتی,عملکرد نوآوری,قابلیت یادگیری سازمانی,شرکت های کوچک و متوسط
https://cs.shahed.ac.ir/article_2410.html
https://cs.shahed.ac.ir/article_2410_ef7de53e6847a05716dfcc0d9bc5a503.pdf
دانشگاه شاهد
نشریه علمی راهبردهای بازرگانی
2345-220X
2345-4768
15
12
2020
09
26
سنجش اثربخشی تبلیغات با تمرکز بر چهره انسانی
109
124
FA
سپیده
نصیری
دانشگاه تهران پردیس البرز
sepideh.nasiri@ut.ac.ir
مسعود
کیماسی
دانشگاه تهران دانشکده مدیریت
keimasi@ut.ac.ir
نگار
سماکنژاد
پژوهشکده علوم شناختی و مغز دانشگاه شهید بهشتی
nsammaknejad@gmail.com
طهمورث
حسنقلی پور
0000-0003-2787-4835
دانشگاه تهران دانشکده مدیریت
thyasory@ut.ac.ir
10.22070/cs.2019.15.12.109
تبلیغات بعنوان اصلیترین راه برقراری ارتباط با مخاطب و مشهورترین شکل بازاریابی تنها زمانی میتواند زنده بماند و رشد کند که متمرکز بر اثربخشی باشد. همچنین چهره انسانی در تبلیغات به عنوان رایج ترین ابزار ارتباطی کارا، بخش مهمی از سرمایه های کلان تبلیغات را به خود تخصیص داده و استفاده از آن همچنان در حال توسعه است. با توجه به اهمیت سنجش اثربخشی تبلیغات و ناکارآمدی رویکردهای ارتباطی ما در این پژوهش بر آنیم تا با استفاده از رویکردهای ارتباطی و مشاهده ای بصورت مکمل و مقایسهای، در قالب طرح آزمایشی، تاثیر استفاده از چهره انسانی را بر اثربخشی تبلیغات بسنجیم. پژوهش در بازه زمانی شش ماهه در مکان آزمایشگاه ردیاب چشمی پژوهشکده علوم شناختی دانشگاه شهید بهشتی انجام گردید. نتایج نشان می دهد استفاده یا عدم استفاده از چهره انسانی، بر توجه بصری مخاطبان به ویژگی های تصویری و متنی تبلیغ تاثیرگذار است، به نحوی که چهره انسانی منجر به جلب توجه بیشتر مخاطب به تبلیغ و خصوصا بخش تصویری تبلیغ میگردد. در نهایت تاثیر گذاری استفاده یا عدم استفاده از چهره بر اثربخشی تبلیغات در تعداد محدود آزمودنی با استفاده از ابزار مشاهدهای ردیابچشمی قابل بررسی بوده و ابزار ارتباطی پرسشنامه تفاوت معناداری را گزارش نمینماید. به عبارتی رویکرد مشاهدهای به عنوان مکمل اطلاعات حاصل از رویکرد ارتباطی، اطلاعات شناختی و احساسی که از پرسشنامه بدست نمیآید را ارائه می نماید.
اثربخشی تبلیغات,رویکرد ارتباطی,رویکرد مشاهده ای,ردیاب چشمی,چهره انسانی
https://cs.shahed.ac.ir/article_2412.html
https://cs.shahed.ac.ir/article_2412_4b8c123da0c09fb656b0b771e8027598.pdf
دانشگاه شاهد
نشریه علمی راهبردهای بازرگانی
2345-220X
2345-4768
15
12
2020
09
26
الگوی ریسکهای مدیریت راهبردی در صنعت بیمه ایران
125
142
FA
نادر
مظلومی
دانشگاه علامه طباطبائی
nadermazloomi@gmail.com
مهدی
حقیقی کفاش
دانشگاه علامه طباطبائی
haghighimehdi@yahoo.com
وحید
خاشعی
0000-0001-8536-9867
دانشگاه علامه طباطبائی
khashei@atu.ac.ir
علی اکبر
ناطقی
aliakbar_nateghi2004@yahoo.com
10.22070/cs.2019.15.12.125
مدیریت راهبردی یکی از راههایی است که میتواند کمک شایانی به شرکتهای بیمه ایرانی کند تا با تحولی جدی بتوانند در جایگاه شایسته خود در سطح جهان قرار گیرند. نتایج تحقیقات حاکی از آن است که بسیاری از فرایندهای راهبردی در سازمانها به شکست منجر میشوند. راهبردهایی که با شکست مواجه میشوند، علاوه بر تحمیل هزینههای اضافی به سازمان، موجب از دست رفتن فرصتها و منافع آتی و همچنین آسیب به سودآوری و مزیت رقابتی میشوند. به عواملی که موجب شکست راهبردها میشوند اصطلاحاً ریسکهای مدیریت راهبردی (یا ریسکهای راهبردی) اطلاق میشود که هدف این تحقیق، شناسایی این دسته از ریسکها برای صنعت بیمه ایران است تا مدیران بیمهای پیش از آغاز فرایندهای راهبردی با موانع پیش روی خود آشنا شده و در نتیجه بهتر بتوانند با آنها مقابله کرده و احتمال موفقیت راهبردها را بالا ببرند. طبق بررسیهای انجام شده تاکنون هیچ تحقیقی در کشور در این باره انجام نشده است. برای شناسایی ریسکهای مدیریت راهبردی در صنعت بیمه ایران، از روش دادهبنیاد استفاده شده و دادههای مورد نیاز تحقیق از طریق مصاحبههای عمیق با تعدادی از خبرگان و پژوهشگران برجسته صنعت بیمه جمعآوری شده است. این افراد به روش قضاوتی و گلوله برفی انتخاب شدهاند. مصاحبهها به روش کدگذاری با بهره گیری از نرم افزار اطلس تی تحلیل شدهاند که در نتیجه آن ابتدا 97 مفهوم شناسایی شد و پس از طبقهبندی، ریسکهای مدیریت راهبردی صنعت بیمه ایران در قالب ریسکهای منابع انسانی، ریسکهای تجاری (محیطی)، ریسکهای عملیاتی و ریسکهای وقایع شناسایی شدند.
ریسک مدیریت راهبردی,ریسک مدیریت استراتژیک,ریسک راهبردی,صنعت بیمه,دادهبنیاد
https://cs.shahed.ac.ir/article_2414.html
https://cs.shahed.ac.ir/article_2414_ee96f7db6d3bd0869f2e9eb2e26d54b1.pdf
دانشگاه شاهد
نشریه علمی راهبردهای بازرگانی
2345-220X
2345-4768
15
12
2020
09
26
تأثیر محرکهای ذهنی، اجتماعی و رفتاری بر درگیری برند مصرفکننده: مقایسهی بین کالاهای لذت جویانه و کارکردی
143
169
FA
محمدعلی
عبدالوند
0000-0001-6581-5030
دانشگاه آزاد اسلامی
abdolvand_ma@yahoo.com
امین
موجودی
دانشگاه آزاد اسلامی
amojoodi@yahoo.com
هاشم
نیکومرام
محسن
خون سیاوش
دانشگاه آزاد اسلامی
siavash@qiau.ac.ir
10.22070/cs.2019.15.12.143
درگیری برند مصرف کننده، مفهومی جدید در ادبیات بازاریابی است که روز به روز توجه بیشتری را از سوی دانشگاهیان و محققان به خود جلب می کند. علت توجه روزافزون به این پدیده، تاثیری است که مشتریان درگیر با برند بر عملکرد شرکت ها دارند. هدف تحقیق حاضر، بررسی تاثیر محرک های ذهنی (درگیری ذهنی، حسادت برند، عشق برند)، اجتماعی (هویت اجتماعی، هنجار اجتماعی) و رفتاری (تجربه استفاده از برند، مزایای کارکردی) بر درگیری برند مصرف کننده باتوجه به ماهیت کالا است. روش تحقیق به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت، توصیفی بود. جامعه ی آماری تحقیق مشتریان دو برند اپل و سامسونگ در تهران بودند که تعداد 334 پرسشنامه جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون معادلات ساختاری و آزمون همبستگی زیر گروه استفاده شد. نرم افزارهای مورد استفاده برای تحقیق، ایموس و اسپیاساس بودند. نتایج نشان داد که هر 3 دسته محرک های ذهنی، اجتماعی و رفتاری بر درگیری برند مصرف کننده اثر مثبتی دارند. همچنین نتایج نشان داد که رابطه ی بین حسادت برند و درگیری برند مصرف کننده در کالاهای لذت جویانه، قوی تر است. در انتها نتایج تحقیق نشان داد که درگیری برند مصرف کننده بر رضایت، وفاداری، تبلیغات شفاهی و اعتماد مشتری نیز اثر مثبت و معناداری دارد.
درگیری برند مصرف کننده,حسادت برند,رضایت,عشق برند,وفاداری,تبلیغات شفاهی,درگیری ذهنی
https://cs.shahed.ac.ir/article_2416.html
https://cs.shahed.ac.ir/article_2416_4e98bf03f94790cb26107d8abdaefe9b.pdf