دانشگاه شاهد
نشریه علمی راهبردهای بازرگانی
2345-220X
2345-4768
16
14
2020
09
26
الگوی اجرای استراتژیک بازاریابی بینالملل در بخش پایین دستی صنعت نفت ایران
1
20
FA
ایمان
محمدعلی تجریشی
دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی
imantajrishi@gmail.com
سینا
نعمتی زاده
دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی
nematizadeh51@yahoo.com
حسن
اسماعیل پور
دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی
h_esmailpour@yahoo.com
قاسمعلی
بازایی
دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی
10.22070/cs.2020.2453
هدف و ضرورت تحقیق: با توجه به اینکه در سطح استراتژیک الگویی برای اجرا و بسترسازی استراتژیهای بازاریابی بینالملل بطور یکپارچه ملاحظه نگردید، ضرورت دارد که با هدف ارائه یک الگوی مرجع بتوان موضوعات مطرح در بازاریابی بینالملل را طبقهبندی نمود تا تعریف به جایگاه در حوزه موضوعات استراتژیک و عملیاتی این کارکرد صورت پذیرد و مبتنی بر آن همسویی و همافزایی در عملکرد صادراتی ایجاد شود.<br />روششناسی تحقیق: با توجه به اینکه در این پژوهش الگویی در سطح استراتژیک برای استراتژی بازاریابی بینالمللی تبیین شده است از منظر نتیجه یک پژوهش توسعهای میباشد و استراتژی تحقیق از نوع استراتژی تحقیق زمینهیابی است. سطح تجزیه و تحلیل در این پژوهش سازمان است. ابزار جمعآوری دادهها برای عملکرد صادراتی دادههای ثانویه خارجی شامل گزارشات سازمان مدیریت صنعتی در ارتباط با پانصد شرکت برتر و گزارشات عملکردی هر یک از سازمانهای تحت بررسی، بوده و برای تعیین درجه همسویی استراتژیک از نظریه نقاط مرجع استراتژیک و تئوری مجاورت مبتنی بر رویکرد فازی استفاده شده است.<br />یافتههای پژوهش: نتایج نشانگر آن است که اولاً بین متغیرهای همسویی و عملکرد صادراتی همبستگی مثبت و بالایی وجود داشته و متغیرهمسویی عمودی بطور مستقیم بر عملکرد صادراتی مؤثر بوده ولی متغیرهای همسویی افقی و گروه محصولات اثری تعدیلکننده دارند. ثانیاً میزان تأثیر متغیر همسویی عمودی بر عملکرد صادراتی بیشتر است. ثالثاً، الگوی نقاط مرجع استراتژیک راهنمای عملیاتی مناسبی برای هر یک از استراتژیهای مورد انتخاب سازمان در سطح اجرا و کنترل ارائه مینماید، بطوری که برنامهریزی منطقی بازار بینالملل، اجرا و کنترل استراتژیک بازار را با تجویز آمیخته منطبق با استراتژیها در سطح بینالمللی تسهیل میکند.
همسویی استراتژیک,ماتریس نقاط مرجع استراتژیک کمی,تئوری مجاورت,نقاط مرجع استراتژیک,استراتژی بازاریابی بینالملل,عملکرد صادراتی
https://cs.shahed.ac.ir/article_2453.html
https://cs.shahed.ac.ir/article_2453_0829cbf1cd255958a1214a571f64f34b.pdf
دانشگاه شاهد
نشریه علمی راهبردهای بازرگانی
2345-220X
2345-4768
16
14
2020
09
26
طراحی یک مدل ریاضی چند هدفه با رویکرد فازی شهودی برای انتخاب پروژههای سرمایهگذاری (مورد مطالعه فرصتهای سرمایهگذاری استان بوشهر
21
38
FA
مرضیه سادات
حسینی
دانشجوی دکترای دانشگاه خلیج فارس بوشهر
mahoseini193@gmail.com
حمید
شاه بندر زاده
دانشیار دانشگاه خلیج فارس بوشهر
shahbandarzadeh@pgu.ac.ir
10.22070/cs.2020.2455
دستیابی به اهداف توسعه ای استراتژیک با بهره گیری مناسب از ظرفیت های سرمایه گذاری هر منطقه حاصل می شود. در چنین شرایطی برخی از این اهداف ممکن است با یکدیگر متناقض باشد. از این رو دولت ها خواستار ترکیبی از اهداف سرمایه گذاری مختلف و بعضا متناقض هستند که به شکل استراتژیک آنها را تا حد ممکن هم جهت نماید. این پژوهش با هدف تبیین مدل ریاضی برای پروژه های سرمایه گذاری یک مدل برنامه ریزی عدد صحیح با سه هدف عمده کاهش هزینه، افزایش اشتغال و کاهش انتشار گاز گلخانه ای-دی اکسید کربن- را ارائه نمود. در انتها مدل با داده های حاصل از 51 پروژه پیشنهادی مورد آزمون قرار گرفت. از میان روش های مورد استفاده مدل توسعه یافته اپسیلون محدودیت تقویت شده استفاده گردید. همچنین با نظرسنجی از خبرگان و به کارگیری رویکرد فازی شهودی، هدف کاهش هزینه به عنوان هدف اصلی انتخاب شد. مدل پیشنهادی با تعیین پروژه های پذیرفته شده در پارتو فرانتی با بیست و یک برش اپسیلون محدودیت تقویت شده مورد بررسی قرار گرفت و جواب بهینه بدست آمد که 45 پروژه بعنوان متغیرهای اساسی مساله معرفی شده است. در انتها رویکرد اپسیلون محدودیت تقویت شده با رویکرد اپسیلون محدودیت کلاسیک مقایسه شد. نتایج نشان داد در رویکرد کلاسیک از 51 پروژه تنها 35 پروژه پذیرفته می شوند. همچنین با بررسی بیشتر مشخص شد رویکرد تقویت شده بر رویکرد کلاسیک برتری دارد.
انتخاب پروژه,اشتغال,اثر زیست محیطی,محدودیت,مجموعه فازی شهودی
https://cs.shahed.ac.ir/article_2455.html
https://cs.shahed.ac.ir/article_2455_9637f4b5a4cc34ebd366dbcf8c334324.pdf
دانشگاه شاهد
نشریه علمی راهبردهای بازرگانی
2345-220X
2345-4768
16
14
2020
09
26
ارائه نقشه راه پیاده سازی تجارت اجتماعی: با استفاده از مدل بلوغ قابلیت یکپارچه
56
39
FA
مونا
جامی پور
دانشگاه حضرت معصومه(س)
monajami@ut.ac.ir
حسین
معینی
دانشگاه حضرت معصومه(س)
moeini61@yahoo.com
مریم
بهرامیان
دانشگاه حضرت معصومه(س)
mbahramyan@ymail.com
10.22070/cs.2020.2458
با پیشرفت روزافزون فناوری و نیاز به سرعت عمل در ارتباطات و انجام معاملات، تجارت اجتماعی بسیار مورد توجه قرار گرفته به طوری که به عنوان روشی نوین در کسب و کار منجر به کسب موفقیت بیشتر برای سازمان ها گردیده است. علیرغم اهمیت تجارت اجتماعی و کاربرد رسانه های اجتماعی در کسب و کار هنوز نقشه راه پیاده سازی که ابعاد چندگانه چنین ابتکاراتی را به صورت یکپارچه درنظر بگیرد، وجود ندارد. بنابراین هدف از این پژوهش توسعه مدل بلوغ تجارت اجتماعی میباشد. مدلهای بلوغ تجارت اجتماعی، به سازمانها در ارزیابی پیاده سازی تجارت اجتماعی و اتخاذ استراتژی مناسب برای بهبود، کمک میکند و بهعنوان ابزاری برای اولویت بندی فرآیندها، ارزیابی و بهینهسازی آنها بهکاربرده میشود. پژوهش حاضر با توجه به ماهیت آن، ازنظر هدف توسعه ای و ازلحاظ گردآوری دادهها توصیفی – پیمایشی است. در مرحله اول پژوهش، با مرور ادبیات و نظرسنجی از خبرگان با استفاده از روش پیمایش به شناسایی و اولویت بندی شاخص و ابعاد پرداخته شده است. در مرحله دوم پژوهش، با استفاده از نظر خبرگان به تخصیص شاخص ها به سطوح بلوغ پرداخته شده است. روش نمونهگیری پژوهش غیر احتمالی (هدفمند - قضاوتی) میباشد. جامعهی آماری پژوهش از صاحبنظران حوزه تجارت اجتماعی و رسانههای اجتماعی میباشند. از پرسشنامه بهعنوان ابزار گردآوری دادهها استفادهشده است. در نهایت ابعاد بلوغ تجارت اجتماعی شامل استراتژی، پشتیبانی مدیر ارشد، فرهنگ، منابع انسانی، تکنولوژی، ارزیابی عملکرد و حکمرانی بوده است. نقشه راه پیاده سازی از پنج سطح تشکیل شده که هر سطح دربرگیرنده اقدامات خاصی به منظور پیاده سازی تجارت اجتماعی می باشد.
رسانه اجتماعی,تجارت اجتماعی,مدل بلوغ,مدل بلوغ قابلیت یکپارچه,ارزیابی عملکرد
https://cs.shahed.ac.ir/article_2458.html
https://cs.shahed.ac.ir/article_2458_3e2e026b117ddd762885702a0c121b20.pdf
دانشگاه شاهد
نشریه علمی راهبردهای بازرگانی
2345-220X
2345-4768
16
14
2020
09
26
شناسایی پیشرانهای مؤثر بر موفقیت شرکتهای دانشبنیان با تأکید بر نقش هوشمندی کسبوکار
72
57
FA
محمدرضا
فلاح
استادیار گروه مدیریت بازرگانی، دانشکده علوم انسانی، حضرت معصومه (س
mfallah@hmu.ac.ir
زهره
کاظمی
https://orcid.org/00
دانشجوی دکتری بازاریابی، دانشکده علوم انسانی، الزهرا (س)
kazemi.zohre@yahoo.com
10.22070/cs.2020.2460
در عصر دیجیتال، فرصتها و تهدیدها زیادی اطراف شرکتهای دانشبنیان وجود دارد که میتواند موفقیت آنها را تحت تأثیر قرار دهد. دراینبین، برای برنامهریزی جهت اتخاذ استراتژیهای رقابتی، نیاز به ابزارهای نوینی است که هوشمندی کسبوکار یکی از مؤثرترین این ابزارها میباشد. با توجه به اهمیت هوشمندی کسبوکار، هدف اصلی این پژوهش بررسی و شناسایی پیشرانهای مؤثر بر موفقیت شرکتهای دانشبنیان با تأکید بر نقش هوشمندی کسبوکار است. رویکرد پژوهش حاضر آمیخته، ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر ماهیت و روش توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری این تحقیق در مرحله کیفی را خبرگان، کارشناسان و مدیران شرکتهای دانشبنیان با حداقل سه سال سابقه کاری مفید تشکیل میدهند که با استفاده از روش نمونهگیری گلوله برفی و مصاحبه اکتشافی با 12 نفر، اشباع حاصلشده است. جامعه آماری مرحله کمی نیز از اساتید دانشگاه در حوزههای مرتبط با حداقل 10 سال سابقه تدریس و مدیران شرکتهای دانشبنیان با حداقل 5 سال فعالیت مفید تشکیلشده است که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند، 32 نفر انتخاب و از طریق پرسشنامه محقق ساخته اطلاعات موردنظر جمعآوریشده است. برای تجزیهوتحلیل دادهها در مرحله کیفی از روش تحلیل تم و در مرحله کمی از معادلات ساختاری استفادهشده است. نتایج نشان میدهد برای موفقیت شرکتهای دانشبنیان بازیگران بسیار زیادی دخالت دارند که ازجمله آنها میتوان به «همافزایی کسبوکار» اشاره نمود که از طریق «همافزایی بازاریابی» و «همافزایی تکنولوژیکی» شکل میگیرد. دراینبین «هوشمندی کسبوکار» نیز بهعنوان یک متغیر میانجی، نقش بسیار مهمی در تسهیل فرایند موفقیت شرکتهای دانشبنیان بازی مینماید.
همافزایی بازاریابی,همافزایی تکنولوژیکی,همافزایی کسبوکار,هوشمندی کسبوکار,رویکرد آمیخته
https://cs.shahed.ac.ir/article_2460.html
https://cs.shahed.ac.ir/article_2460_6dc8ba0b59deb51f817731b5e79f198a.pdf
دانشگاه شاهد
نشریه علمی راهبردهای بازرگانی
2345-220X
2345-4768
16
14
2020
09
26
طراحی الگوی نظامهای برنامهریزی استراتژیک در صنعت خودروسازی با استفاده از رویکرد پویاییشناسی سیستمی
73
90
FA
حسن
رنگریز
دانشگاه خوارزمی
rangriz@khu.ac.ir
هومن
پشوتنی زاده
دانشگاه شیراز
pashotany@yahoo.com
10.22070/cs.2020.2462
برنامهریزی استراتژیک با تعیین اهداف استراتژیک سازمان، شناسایی و انتخاب استراتژیهای مناسب برای دستیابی به اهداف و توســعه قابلیتهای استراتژیک ســازمان، احتمال رسیدن به اهداف را با اســتفاده بهینه از منابع سازمانی افزایش میدهد. در این پژوهش، ضمن معرفی مدلهای مختلف نظامهای برنامهریزی استراتژیک، ویژگیهای یک مدل مناسب با استفاده از روش پویاییشناسی سیستمی بر اساس رویکرد برنامهریزی استراتژیک موضوع محور برای تدوین برنامه اســتراتژیک صنعت خودروسازی ارائه شده است. بکارگیری این مدلها در یک سازمان تولیدی مانند صنعت خودروسازی، منجر به دستیابی به مزیت رقابتی یا نســبی خواهد شــد. مدل مناسب برنامهریزی استراتژیک برای صنعت خودروسازی، مدلی است که با توجه به شــرایط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشور و ویژگیهای بارز این صنعت، طراحی و برای تدوین و اجرای درست آن، تکنیکهای مناسبی ارائه شده باشد. بکارگیری درست یک مدل مناسب برنامهریزی استراتژیک، به مدیران صنعت خودروسازی کمک میکند اهداف استراتژیک درستی را تعیین و استراتژیها و تاکتیکهای مناسبی برای دستیابی به آنها انتخاب کنند. مدل ارائه شده در این راستا با استفاده از نرمافزار Vensim DSS شبیهسازی شده است و نتایج حاصل از این پژوهش موید آن است که اگر صنعت خودروسازی کشور با استراتژیهای موجود به فعالیت خود ادامه دهد، تنها قادر خواهد بود تا سال 1400، 40 درصد سطح تقاضای مشتریان را پوشش دهد. در پژوهش حاضر برای بهبود شرایط پیش روی این صنعت، سه سناریو ارائه گردیده است. مبتنی بر سناریوهای ارائه شده در این راستا میتوان چنین اذعان نمود که اگر بهرهوری به تنهایی در طول دورهی مورد بررسی به میزان 3 درصد بهبود یابد، شاهد این امر خواهیم بود که 13/1 درصد سطح عرضه نسبت به حالت پایه رشد خواهد نمود. نتایج حاصل از دو سناریوی دیگر که مبتنی بر رشد 8 درصدی نرخ بازگشت سرمایه و ترکیب این مهم با رشد بازده دارایی به همین میزان را نمایان میسازد، موید این موضوع است که در صورت تحقق این سناریوها به ترتیب شاهد بهبود تقریبی 67/1 درصدی و 13/5 درصدی در میزان عرضه محصولات صنعت مذکور خواهیم بود. از جمله پیشنهاداتی که زمینهی بهبود سطح عرضه را در این صنعت حادث مینمایند میتوان به تمرکز بر روی ارزش افزایی و ارائهی آموزشهای تخصصی به کارکنان در راستای ارتقاء بهرهوری در این حوزه و همچنین تمرکز بر فرصتهای سرمایهگذاری با سود بیشتر در بازهی مورد بررسی و حرکت به سوی سرمایهگذاری بر روی داراییهای مولد اشاره نمود.
برنامهریزی استراتژیک,مدل,پویایی شناسی سیستمی,صنعت خودروسازی
https://cs.shahed.ac.ir/article_2462.html
https://cs.shahed.ac.ir/article_2462_56c44e4909a7ce4da8b4008eaef759ff.pdf
دانشگاه شاهد
نشریه علمی راهبردهای بازرگانی
2345-220X
2345-4768
16
14
2020
09
26
ارائه مدلی برای موفقیت شرکتهای دانش بنیان و فناور نوپا در ایران با تمرکز بر تناسب ویژگیهای ایده و عامل (تیم)
91
112
FA
محسن
شهرکی
دانشگاه آزاد قزوین
shahrakimohsen863@gmail.com
کمال
سخدری
دانشگاه تهران
kasakhdari@ut.ac.ir
احمد
سرداری
دانشگاه شاهد
1338sardari@gmail.com
محمد
عزیزی
دانشگاه تهران
m_azizi@ut.ac.ir
10.22070/cs.2020.2464
کارآفرینی در حوزه دانشی، به واسطه تغییرات سریع و عدم قطعیت محیطی، دارای مشکلات عدیدهای است؛ اما این شرکتها به عنوان پیشران بوده و بدون حضور اثربخش آنها نمی توان به موفقیت های چشمگیر در دانش، اقتصاد و اشتغال دست یافت. ایده و تیم این کسب و کارها در زمره مهمترین مولفه ها برای کسب موفقیت این شرکتهاست. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر و تناسب مولفه های ایده و تیم در موفقیت شرکتهای دانش بنیان و فناور نوپا انجام شد. یافته های این پژوهش از نوع کاربردی؛ و بر حسب گردآوری اطلاعات، کیفی-داده بنیاد بود که دادههای آن از مصاحبه های نیمه ساختار یافته و عمیق با 21 کارآفرین این حوزه در استان خراسان رضوی، گردآوری و تحلیل گردید. نتایج پژوهش به ما نشان داد که شرکتهای با ایده دانش بنیان از پیوندهای ضعیف، تحصیلات بالا، تجارب بالا در صنعت و حداقل در کارآفرینی برخوردارند. برای بهبود عملکرد می باید، مکانیزمی برای بهبود ارتباطات بین فردی تعبیه نموده؛ تاب آوری خود را افزوده و خواسته مشتریان را بیشتر مد نظر قرار دهند. اما شرکت های دارای ایده فناور، اعضا با پیوندهای قوی، تحصیلات متوسط، تجارب صنعت محدود و کارآفرینی قابل توجه حضور دارند؛ برای بهبود عملکرد می باید، تغییرات حوزه فنی را دقیق تر پایش و اهدافشان را شفاف تر نموده؛ و مهارتهای فنی شان را افزایش دهند.
شرکتهای دانش بنیان و فناور نوپا,ایده,تیم,مدل موفقیت شرکتهای دانش بنیان و فناور نوپا,استان خراسان رضوی
https://cs.shahed.ac.ir/article_2464.html
https://cs.shahed.ac.ir/article_2464_cba97cb33602c2babdb8e9c072b66963.pdf
دانشگاه شاهد
نشریه علمی راهبردهای بازرگانی
2345-220X
2345-4768
16
14
2020
09
26
شناسایی و طبقهبندی مولفههای مدل کسبوکار مؤثر بر راهبرد تجاریسازی در کسبوکارهای نوپای مبتنی وب با رویکرد فراترکیب
113
130
FA
محمود
اقتصادی فرد
دانشگاه صنعتی شیراز
eghtesadifard@sutech.ac.ir
محمدحسین
رونقی
دانشگاه شیراز
mh_ronaghi@shirazu.ac.ir
میلاد
راسخ
دانشگاه صنعتی شیراز
m.rasekh@sutech.ac.ir
10.22070/cs.2020.2466
امروزه فرصتهای تازهای برای توسعه کسبوکارها بر بستر اینترنت فراهمشده که مفاهیم متفاوتی را از کسبوکار شکل دادهاند. بعلاوه تعداد کسبوکارهای نوپای الکترونیک، در سالهای اخیر افزایشیافته است ولی در موارد متعددی آنها با چالشهای بزرگی برای توسعه و بقا روبرو شدهاند. این چالشها بهطور عمده با داشتن یک طرح مناسب از مدل کسبوکار کاهش مییابد. ولی اجماع کاملی از بلوکهای سازنده (مؤلفههای) مدل کسبوکار - علیرغم مطالعات وسیع صورت گرفته - در ادبیات تحقیق وجود ندارد. بعلاوه مطالعات انجامشده در زمینه کسبوکارهای الکترونیک اندک است. بنابراین در این مقاله با روش فراترکیب، تحقیقات پیشین در حوزه مدلهای کسبوکار در بازه ۱۹۹8-۲۰۱8 بررسی و طی آن مولفههای مدل کسبوکار استخراج و ضریب اهمیت کدهای استخراجی با روش آنتروپی شانون تعیین گردید. در این فرآیند، از مجموع مقالات یافت شده، 81 مقاله بررسی گردید و 27 کد استخراج و در 8 مفهوم و 4 مقوله دستهبندی شدند. بر این اساس، سه مؤلفه ارزش پیشنهادی، مدل کسب درآمد و مشتری بیشترین تکرارپذیری و ضریب اهمیت را در مطالعات پیشین داشتهاند. بنابراین برای بهبود راهبرد تجاری سازی در کسبوکارهای نوپای الکترونیک توجه به این مؤلفهها حائز اهمیت است. ازاینرو مؤلفههای شناساییشده، در سطح اهداف و راهکارها و سطح اجرا و پیادهسازی طبقهبندی گردیدند.
مدل کسبوکار,کسبوکار الکترونیک,روش فراترکیب,آنتروپی شانون
https://cs.shahed.ac.ir/article_2466.html
https://cs.shahed.ac.ir/article_2466_8c35a605d8a1dd78fffbe596cb6ea201.pdf
دانشگاه شاهد
نشریه علمی راهبردهای بازرگانی
2345-220X
2345-4768
16
14
2020
09
26
طراحی مدل استراتژی اقیانوس آبی در بین رهبران بازار در صنعت مواد غذایی با استفاده از روش دلفی
131
154
FA
زهرا
کاظمی
دانشگاه پیام نور
zarakazemi@gmail.com
الله یار
بیگی فیروزی
دانشگاه پیام نور
beigi.firoozi1365@pnu.ac.ir
نورمحمد
یعقوبی
دانشگاه سیستان و بلوچستان
yaghoubi@mgmt.usb.ac.ir
10.22070/cs.2020.2468
استراتژی اقیانوس آبی با رویکرد نوآوری در حوزه استراتژی اقدام به ارائه مجموعهای از ابزارها و رویکردهای خاص جهت خلق ارزش مینماید. بنابراین بکارگیری این استراتژی در بین رهبران بازار که برای نگهداری و حفظ مزیتهای رقابتی از راهبرد خلق ارزش استفاده میکنند، با اهمیت است. در مقاله حاضر، هدف طراحی مدل استراتژی اقیانوس آبی در بین رهبران بازار در صنعت مواد عذایی است. این مطالعه در دو مرحله انجام گرفته است: در مرحله اول مطالعات انجام شده در زمینه استراتژی اقیانوس آبی در ایران و جهان بررسی شده و پیشایندها، پیامدها و متغیرهای مرتبط با آن گردیده است و در مرحله دوم، شناسایی و رتبهبندی شاخصهای مرتبط با مسیرهای اجرای استراتژی اقیانوس آبی در زمینه بازسازی مرزهای بازار با بهرهگیری از نظر خبرگان و با تکنیک دلفی انجام شده است. تعداد 30 نفر از صاحبنظران دانشگاهی و خبرگان فعال درصنعت مواد غذایی کشور در انجام این تحقیق همکاری داشته اند. در مجموع روش دلفی پس از 3 مرحله منجر به اتفاق نظر شرکت کنندگان و ارائه مدل گردیده است. بر طبق نتایج در مرحله اول، ویژگیهای شرکت به عنوان عوامل زمینهای، پیشامدهای نرمافزاری و سختافزاری به عنوان عوامل علی و ویژگیهای صنعت به عنوان عوامل تعدیلگر و افزایش سهم بازار، افزایش تقاضای کل بازار، بازارآفرینی و تنوع بخشیدن به بازار بهعنوان پیامدهای بکارگیری استراتژی اقیانوس آبی شناسایی شدهاند. نتایج مرحله دوم، نشانگر این است که شرکتها میتوانند با دنبالهروی از مسیرهای فراتر رفتن از صنایع جایگزین، در نظر گرفتن گروههای استراتژیک، زنجیره خریداران، محصولات و خدمات مکمل، جذابیت کارکردی یا احساسی برای خریداران و جستجو در زمان به عنوان رهبران بازار عمل کنند. در نهایت انجام این پژوهش منجر به طراحی یک مدل کیفی از بکارگیری استراتژی اقیانوس آبی در بین رهبران بازار شامل پیشایندها و عوامل تعدیلگر موثر بر رابطه بین بکارگیری استراتژی اقیانوس آبی و دستیابی به رهبری بازار شده است.
استراتژی اقیانس آبی,رهبران بازار,صنعت مواد غذایی,روش دلفی
https://cs.shahed.ac.ir/article_2468.html
https://cs.shahed.ac.ir/article_2468_eb50f929690f66b4560ca784e0f04404.pdf
دانشگاه شاهد
نشریه علمی راهبردهای بازرگانی
2345-220X
2345-4768
16
14
2020
09
26
بررسی تاثیر استراتژی نوآوری بر عملکرد توسعه محصول جدید با تاکید بر نقش استراتژی خلق مشترک ارزش (مورد مطالعه : شرکتهای بیمه خصوصی)
155
180
FA
احمد
سرداری
عضو هیات علمی و دانشیار گروه مدیریت بازرگانی دانشکده علوم انسانی، دانشگاه شاهد، تهران.
1338sardari@gmail.com
فاطمه
امیری
دانش آموخته گروه مدیریت بازرگانی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه شاهد، تهران.
fateme.amiri79@yahoo.com
10.22070/cs.2020.2470
علیرغم تعداد روزافزون تحقیق در مورد ایجاد همکاری خلق مشترک ارزش، به طور کلی، تحقیق در مورداستراتژی خلق مشترک ارزش همچنان محدود است به ویژه، به چه میزان ارزش مشتریان به روند خلق مشترک ارزش کمک می کند .این مطالعه در رابطه با ارزش خلق مشترک مشتری در شرکت ها ی بیمه در ارزیابی ارزش مشتریان به فرآیند خلق مشترک ارزش کمک می کند. هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر استراتژی نوآوری بر عملکرد توسعه محصول جدید با تاکید برنقش استراتژی خلق مشترک ارزش در شرکت های بیمه خصوصی تهران می باشد.روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه تحقیق ، مدیران ارشد پنج حوزه بیمه (مسئولیت ،آتش سوزی،خودرو،باربری ومهندسی) در سطح شهر تهران بود. دراین تحقیق از روش نمونه گیری تصادفی ساده ،80 نفر ازمدیران به عنوان نمونه انتخاب شدند . داده ها از طریق پرسشنامه استاندارد 48 سوالی از 79 مدیر و کارشناس در 17 شرکت فعال در صنعت بیمه در شهر تهران توزیع وجمع آوری شد. روایی پرسشنامه تحقیق توسط صاحب نظران تایید شد و پایایی پرسشنامه ها بر اساس ضریب آلفای کرونباخ مورد تایید قرارگرفت .مدل مفهومی شامل پنج متغیر و ده فرضیه طراحی شده است. آمار توصیفی توسط نرم افزار کمی SPSS24 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت .برای آزمون فرضیه ها تدوین شده از نرم افزار SMART-PLS استفاده شد . نتایج تحقیق نشان داده است که ارتباط معنادار و مستقیم بین استراتژی نوآوری و عملکرد توسعه محصول جدید وجود دارد و نقش میانجی گری استراتژی خلق مشترک ارزش تایید نشده است . همچنین تاثیر میانجی گری دو متغیر استراتژی طراحی و استراتژی بازاریابی نیز در میان رابطه استراتژی نوآوری و عملکرد توسعه محصول جدید تایید نشده است .
استراتژی نوآوری,عملکرد توسعه محصول جدید,استراتژی خلق مشترک ارزش,استراتژی بازاریابی,استراتژی طراحی,شرکت های بیمه خصوصی
https://cs.shahed.ac.ir/article_2470.html
https://cs.shahed.ac.ir/article_2470_a2237e48169423a7654d31709b01bf03.pdf
دانشگاه شاهد
نشریه علمی راهبردهای بازرگانی
2345-220X
2345-4768
16
14
2020
09
26
ارائه یک مدل با هدف پشتیبانی تصمیم جهت انتخاب اثربخش افراد تأثیرگذار درکمپینهای بازاریابی درشبکه اجتماعی اینستاگرام
181
200
FA
بابک
سهرابی
دانشگاه تهران
bsohrabi@ut.ac.ir
امیرسالار
ونکی
دانشگاه تهران
mvanaki@ut.ac.ir
آزاده
محمدزاده
دانشگاه تهران
amohamadzadeh@ut.ac.ir
احمد
خلیلی جعفرآباد
دانشگاه تهران
akhalili@ut.ac.ir
10.22070/cs.2020.2472
بازارایابی تأثیرگذار شاخهای از بازاریابی است که با شناسایی و تمرکز بر اشخاص و یا سبک خاصی از جامعه و پس از رصد مخاطبین بالقوه به سایرفعالیتهای بازاریابان در این حوزه مانند تعیین روشها و بازار، معیارهای انتخاب افراد تأثیرگذار هدف، نحوهی انتقال صحیح پیام و جذب مخاطب جهت بهبود و افزایش میزان بازدهی و ارزش تجاری برندها، کسب وکار و محصول/خدمت جهت میدهد. پژوهش حاضر با هدف ارائه یک مدل تصمیمگیری جهت انتخاب اثربخش افراد تأثیرگذار از بین جامعهی این افراد درشبکهی اجتماعی اینستاگرام، برای محصول / خدمت مورد بازاریابی انجام پذیرفته است. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی بوده و از منظر شیوه گردآوری دادهها جزو تحقیقات توصیفی- همبستگی میباشد. به منظور گردآوری دادهها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردیده و همچنین برای تحلیل دادههای تحقیق، از تکنیک سوارا و وزندهی معیارها و با استفاده از مدلهای تصمیم گیری چند متغیره (MCDM) استفاده گردید. نتایج حاکی از این است که در فرآیند تخصیص فرد تأثیرگذار به محصول/ خدمت مورد نظر، معیارهایی مانند نوع فعالیت (محصولات و خدمات ارائه شده توسط این افراد) و حوزه کلی فعالیت فرد تأثیرگذار (نقش اجتماعی) در اینستاگرام به ترتیب دارای بیشترین تأثیرات در انتخاب فرد برای محصول / خدمت مورد نظر بوده و در مدل تصمیمگیری روابط مثبت و معناداری بین میزان صحیح بودن تخصیص فرد تأثیرگذار با ویژگی محصول / خدمت مورد نظر ایجاد میکند.
بازاریابی دیجیتال,بازایابی تأثیرگذار,مدل پشتیبان تصمیم
https://cs.shahed.ac.ir/article_2472.html
https://cs.shahed.ac.ir/article_2472_8f8ff0195bb690f6dd41c7189a89a762.pdf
دانشگاه شاهد
نشریه علمی راهبردهای بازرگانی
2345-220X
2345-4768
16
14
2020
09
26
ارائه مدل چالشها و فرصتهای کارآفرینی در شبکههای اجتماعی مجازی در ایران
201
212
FA
محمدرضا
جعفرزاده
دانشجوی دکتری تخصصی کارآفرینی-کسب و کار، دانشگاه آزاد اسلامی واحد قزوین
rezajafarzadeh99@gmail.com
معصومه
حسینزاده شهری
دانشیار گروه مدیریت دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه الزهرا(س)
fdswa2057@gmail.com
احمد
راه چمنی
0000-0001-6789-9856
استادیار گروه مدیریت دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه آزاد اسلامی واحد قزوین.
ahmad.rahchamani@yahoo.com
ایرج
ساعی ارسی
استادیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تاکستان، ایران.
saeeararsi@yahoo.com
10.22070/cs.2020.2474
در سالهای اخیر، زندگی انسانها تحت تاثیر ارتباطات نوین قرار گرفته است. توسعه استفاده فضای مجازی موجب استقبال کسب و کارها از شبکههای اجتماعی گردیده است. ظهور فضای سایبری و امکاناتی که فناوری اطلاعاتی به همراه آوردهاند، امیدها، آرزوها، فرصتها و چالشهایی را برای صاحبان کسب و کارها به همراه داشته است. سازمانها با استفاده از رسانههای اجتماعی، فرصتهایی را برای افزایش بهرهوری، سهم و ارزش بازار و سودآوری ایجاد میکنند. همچنین استفاده از شبکههای اجتماعی موجب بروز چالشهایی برای کارآفرینان شده است. هدف از این پژوهش بررسی و ارائه مدل چالشها و فرصتهای کارآفرینی در شبکههای اجتماعی میباشد. روش پژوهش مورد استفاده، از نظر هدف، بنیادی و از نظر رویکرد، کیفی میباشد و با استفاده از نظریه برخاسته از دادهها به ارائه مدل پرداخته شده است. دادههای پژوهش به وسیله مصاحبه باز با مدیران ده کسب و کار فعال در شبکههای مجازی که به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شده بودند، به دست آمد و به وسیله روش کد گذاری، در سه مرحله کد گذاری باز، محوری و انتخابی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتهاند. در نهایت اطلاعات به دست آمده در 6 کد محوری مرتبط با فرصتها شامل فرصتهای مرتبط با ماهیت شبکهها، فرصتهای انگیزشی، ظرفیتهای موجود برای بهره برداری از فرصتها، فرصتهای مرتبط با سیستم توزیع، فرصتهای قانونی و فرصتهای مرتبط با بهرهوری، و 4 کد مرتبط با چالشها شامل، چالشهای سیاسی، مدیریتی، امنیتی و چالشهای بازار، دستهبندی شد. همچنین مدل مفهومی چالشها و فرصتهای کارآفرینی در شبکههای اجتماعی مجازی، ارائه گردید.<br /> <br /><br /><br /><br />
رشد کسب و کار,کارآفرینی,شبکههای اجتماعی,فرصت,چالش
https://cs.shahed.ac.ir/article_2474.html
https://cs.shahed.ac.ir/article_2474_08cbfa2421c1bc89578139d39338c8f4.pdf
دانشگاه شاهد
نشریه علمی راهبردهای بازرگانی
2345-220X
2345-4768
16
14
2020
09
26
بررسی تأثیر قابلیت یکپارچهسازی و فرهنگ انعطافپذیر بر عملکرد شرکتها: نقش میانجی نوآوری مدل کسب و کار و تعدیلگر نوع استراتژی شرکت
213
241
FA
مصطفی
ابراهیم پور ازبری
دانشگاه گیلان
guilan.st@gmail.com
محسن
اکبری
دانشگاه گیلان
akbarimohsen@gmail.com
سیده صدف
وشکائی نژاد
دانشگاه گیلان
10.22070/cs.2020.2476
بررسی عملکرد کسبوکار به عنوان فرایندی راهبردی جهت آگاهی از دوام و رفاه هر شرکت، ضروری است. به همین دلیل شرکتها پیوسته به دنبال بهبود عملکرد خود هستند تا بتوانند در محیط پویا و رقابتی امروزه به موفقیت دست یابند. از طرفی دستیابی به عملکرد برتر در این محیط، نیازمند بهبود و نوآوری در مدل کسبوکار برای ایجاد تمایز و برتری نسبت به رقبا است. برای پذیرش نوآوری در مدل تجاری نیز باید قابلیت پذیرش نوآوری به واسطه فرهنگ انعطافپذیر و همچنین قابلیت یکپارچهسازی سازمانی وجود داشته باشد. علاوه بر این نیز نقش تعدیلکننده استراتژی انتخابی نیز باید در نظر گرفته شود. در این مقاله تأثیر مستقیم قابلیت یکپارچهسازی و فرهنگ انعطافپذیر و همچنین اثر غیر مستقیم این دو متغیر، از طریق متغیر میانجی نوآوری مدل کسبوکار بر عملکرد شرکت بررسی شده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی است و روش گردآوری دادهها نیز از نوع توصیفی-پیمایشی است. پرسشنامه پژوهش توسط مدیران 98 شرکت تولیدی و خدماتی در شهرک صنعتی رشت تکمیل شده و برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش مدلسازی معادلههای ساختاری استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد، قابلیت یکپارچهسازی و فرهنگ انعطافپذیر به صورت مستقیم و غیرمستقیم از طریق نوآوری مدل کسبوکار بر عملکرد شرکتها تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین نقش تعدیلکننده استراتژی تمایز و همچنین استراتژی رهبری هزینه در رابطه میان قابلیت یکپارچهسازی و نوآوری مدل کسبوکار، فرهنگ انعطافپذیر و نوآوری مدل کسبوکار و همچنین نوآوری مدل کسبوکار و عملکرد شرکتها تأیید شده است. توجه به این نتایج میتواند به شرکتها در بهبود عملکرد و همچنین نوآوری مدل تجاری کمک نماید.
استراتژی,عملکرد شرکت,فرهنگ انعطافپذیر,قابلیت یکپارچهسازی,نوآوری مدل کسبوکار
https://cs.shahed.ac.ir/article_2476.html
https://cs.shahed.ac.ir/article_2476_a0c271452869ba8552419d7b03090238.pdf